جنگ یک جدول تناسب بود
تا جوابش همیشه این باشد
پدرم ضربدر چهل درصد
حاصلش بخش بر زمین باشد
عدهای را ضریب منفی داد
عدهای را به هیچ قسمت کرد
تا هر آن کس که سوء نیت داشت
تا ابد زیر ذرهبین باشد
یک نفر فکر آب و خاک که نه
در پی نان و آب بود از جنگ
خطر جبهه را خرید به جان
تا پس از جنگ خوشنشین باشد
یک نفر پشت خاکریز خودی
لشکرش را که در محاصره دید
سر خود را گذاشت روی زمین
تا دعاگوی سرزمین باشد
یک نفر فارغ از معادلهها
بیخیال تمام مشغلهها
روی میدان مین قدم زد تا
ته این سطر نقطهچین باشد
در جواب کسی که میگوید
پدر از جنگ دست پر برگشت
هر دو تا آستین او خالیست
تا جوابش در آستین باشد
همقطار پدر که عکاس است
گفت در هشت سال جبهه و جنگ
حسرتش ماند بر دلم یک بار
پدرت رو به دوربین باشد
شاعر: محمدحسین_ملکیان
دست با ادب دراز است و پای بی ادب :
یا باسط الیدینِ بالرحمة خُذ بیدی
علی امام من است و منم غلام علی
هزار جان گرامی فدای نام علی
و دشمنان خداوندگاد می ترسند
زخود نمایی شمشیر در نیام علی
علی بزرگ ترین اتفاق قرآن است
که بند گشته قیامت به یک قیام علی
یقین که ما همه سیراب می شویم آخر
کنار حوض نبی از شراب علی
سید مهدی وزیری
علامه حسن زاده آملی
در شگفتم ! چگونه کسی که نفس خویش را نشناخته ،تواند که خدای خویش را شناسد
غایت معرفت آن است که انسان نفس خویش را شناسد . آدمی را همان جهالت بس که انسان بر نفس خود جاهل باشد.
برای دانلود عکس اینجا را کلیک کنید
نام زهرا قفل های بسته را وا میکند
در ضمیر پاک دل همواره ماءوا میکند
حفظ کن این جمله را یا فاطمه یا فاطمه
درد بی درمان عالم را مداوا میکند
اصغر چرمی